فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:
أَنَا یَا سَیِّدِی عَائِذٌ بِفَضْلِکَ هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ.
(من اى آقایم پناهنده به فضل توام، گریزان از تو به سوى توام)
خدایا پروندهام سیاه و رویم سیاه، آمدم به درگاه تو چون جز تو پناهی ندارم. شدهام مثل بچهای تُخس و ظلم که مادرش از دستش عصبانی شده و به دنبالش میکند. هیچ راه فراری ندارد. همه راهها بسته است. وحشت زده و ناامید میشود. راهی ندارد جز اینکه به سوی دامن مادرش پناه ببرد. پای مادر را میچسبد و ناله میزند. خدایا میدانم که تو هزاران برابر و بلکه بیشتر از مادر به من مهربان تر هستی. پناه میبرم به مهربانی و عفو تو. مرا در آغوش بگیر و ببخش.
با پای ز ره مانده و دستی کوتاه ........... من در پی عفو تو به راه افتاده ام
مطالب بیشتر:
فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی