قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِینا صَادِقا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی اِلّا مَا کَتَبْتَ لِی وَ رَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
(خدایا ایمانى از تو مى خواهم که دلم با آن همراه شود و باور صادقانهاى که بدانم هرگز چیزى به من نمى رسد، مگر آنچه که تو برایم ثبت کردى و مرا از زندگى به آنچه که نصیبم فرمودى خشنود بدار، اى مهربانترین مهربانان)
سرت را بنداز پایین و آخرین فراز دعای ابوحمزه ثمالی را با خدا خلوت کن. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در المراقبات فرمود وقتی حالت تضرع به خود میگیری گردن کج میکنی و دست ها را رها میکنی، یعنی من در خانهات ندارِ ندارم. خدایا من هیچ ندارم هیچ!
علامه طهرانی به نقل از آقا سید هاشم حداد نقل کردند که این فراز آخر دعای ابوحمزه اوج طلب است و چیزی جز فنای فی الله را نمیخواهد. قلبی که لبریز از ایمان است، چیزی جز ایمان در آن دیده نمیشود. تعبیر مباشرت ایمان با قلب، تعبیر عمیق و دقیقی است. خدایا قلبم را پر کن از عشق و محبّت و معرفت به خودت و اولیای مخلَصت.
آخرین درخواستی که در دعای ابوحمزه آمده این است که ای آقای من، مرا به آنچه نصیبم کردهای در زندگی ، راضی و خشنود بدار. رضای به قضا و قدرالهی باعث آرامش روحی انسان میشود و چه نعمتی بالاتر از آرامش در سایه محبّت به خدا و عشق.
مطالب بیشتر:
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
اللهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ فِی کِتَابِکَ أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلَى بِذَلِکَ مِنَّا وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لا نَرُدَّ سَائِلا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ جِئْتُکَ سَائِلا فَلا تَرُدَّنِی اِلّا بِقَضَاءِ حَاجَتِی
(خدایا تو خود در قرآن فرمودى که از کسى که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم، و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر، که حضرتت به گذشت از ما، شایستهتر از ماست، و هم فرمان دادى که فقیرى را دست خالى از در خانه هایمان نرانیم، و من اکنون به گدایى از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان)
سعی کنیم در زندگی این دو نکته را عمل کنیم:
۱- گذشت داشته باشیم، از جفای دیگران نسبت به خودمان بگذریم تا خدا هم از ما بگذرد.
۲- هیچ فقیری را دست خالی ردّ نکنیم، تا خدا هم ما را دست خالی رها نکند. همه ما در درگاه باشکوه خدا فقیر هستیم و محتاج به عنایت او.
نکته: گذشت نسبت به ظلم و ستم شخصی به خودمان مطلوب است و الّا هر انسان آزادهای باید در برابر ظلم به دیگران بایستد و از مظلوم دفاع کند. امروز بزرگترین ظالمان و خونخواران عالم بشریّت ، رژیم کودک کش صهیونیست و آمریکا و دولتهای اروپایی و عربی حامی آنها هستند. نسبت به آنها گذشت معنا ندارد باید ایستاد و از حق مظلوم دفاع کرد.
راه شهید عزیز، شهید القدس ، سردار دلها حاج قاسم سلیمانی با قوّت و شدت بیشتر ادامه دارد ...
مرگ بر اسرائیل مرگ بر آمریکا
مطالب بیشتر:
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
اللهُمَّ أَعْطِنِی بَصِیرَةً فِی دِینِکَ وَ فَهْما فِی حُکْمِکَ وَ فِقْها فِی عِلْمِکَ
(خدایا از تو مى خواهم که به من عطا کنى: بصیرت در دینت، و فهم در فرمانت، و آگاهى در علمت.)
خدایا اگر بصیرت و فهم دقیق دین را نداشته باشم، همه اعمالم پوسته و رو بناست. به دردم نمی خورد که هیچ، دست و پا گیرم هم هست. چون عملی که ناشی از بصیرت، فهم و فقه نباشد، پر از ریا و شک و خودنمایی است که هیچ فایدهای ندارد و شاید باعث سقوط انسان هم بشود.
اول بصیرت در شناخت صحیح از دین ، دوم فهم احکام شرعی و سوم فقه (فهم دقیق و نکته سنج) از علم خدا که یکی از صفات ثبوتی خداست. وقتی این سه تا کنار هم قرار بگیرد، معرفتی عالی به انسان دست میدهد که میتواند اعمالش را خالصانه و در مسیر تقرّب به خدا قرار دهد.
مطالب بیشتر:
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأ قَلْبِی حُبّا لَکَ وَ خَشْیَةً مِنْکَ وَ تَصْدِیقا بِکِتَابِکَ وَ إِیمَانا بِکَ
(خدایا از تو درخواست مى کنم که دلم را از محبّت و خشیتت، و باور به کتابت، و ایمان به وجودت، پر کنی.)
ابتدا باید دلمان را خالی کنیم، خالی از محبّت به دنیا، خالی از حرص و طمع و خالی از آرزوهای طولانی و هوسهای تمام نشدنی. وقتی توخالی شدیم، حالا باید دلمان را ذرّه ذرّه پر کنیم از محبّت به خدا و اولیای خدا. باور و ایمان قلبی به خدا به همراه عمل خالصانه باعث میشود، بیشتر و بیشتر دوستش بداریم. وقتی عشق به خدا زیاد و زیادتر شد، تواضع و خشیّت وصفناپذیر و لذتبخشی را تجربه خواهیم کرد. به امید رسیدن به این مقام عالی ان شاءالله
مطالب بیشتر:
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
إلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذَلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ وَ أَنَا وَ اللهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ
(خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنى این موجب خرسندى دشمن توست، و اگر مرا به بهشت وارد نمایى، این سبب خوشحالى پیامبر توست، و من به خدا سوگند این را مى دانم، که دلشادى پیامبرت نزد تو، از خرسندى دشمنت محبوبتر است.)
به خدا سوگند میدانم که خوشحالی و لبخند شیرین پیامبرت حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله برایت خیلی محبوبتر از خوشحالی دشمنت است. خدایا با انداختن من در دوزخ، دشمن شادم نکن. میدانم لیاقت آتش را دارم اما تو مرا به پیغمبر محبوبت ببخش. خدایا در این شب آخر قدر، قدر و منزلتی برایم مقدّر کن که خودم دلم برای خودم بسوزد و دیگر طرف گناه نروم.
مطالب بیشتر:
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
ارْحَمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غُرْبَتِی وَ عِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتِی وَ فِی الْقَبْرِ وَحْدَتِی وَ فِی اللَّحْدِ وَحْشَتِی
(دراین دنیا به غربت، و بهگاه مرگ به سختى جان دادنم، و در قبر به تنهایی ام، و در لحد به هراسم رحم کن.)
خدایا تو اگر رحم نکنی، چه کسی میتواند؟ من که روی تخت غسالخانه مثل تیکه گوشتی ترسناک دراز به دراز افتادهام و دستم از همه جا کوتاه است. دوستان و همسایهها هم غافل از عاقبت کارم مرا غسل میدهند و روی دوش خود حمل میکنند و زیر خاک پنهانم میکنند که مبادا بوی گندم عالم و آدم را بگیرد و باعث انواع بیماریها شود. خدایا به من رحم کن. من ضعیفم و وحشت زده!
مطالب بیشتر:
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:
فَمَا لِی لا أَبْکِی، أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی ، أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی، أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی، أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ. أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَانا ذَلِیلا حَامِلا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی.
(پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه می کنم براى بیرون رفتن جان از بدنم، گریه مى کنم براى تاریکى قبرم، گریه می کنم براى تنگى لحدم، گریه مى کنم براى پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من. گریه می کنم براى درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالى که بار سنگینى را بر دوش مىکشم.)
مولای من، چرا گریه نکنم؟! باید زار بزنم. باید برای سرازیر شدن در گودال قبر گریه کنم. وقتی دستم از همه جا کوتاه است، این اشکها میتواند دستم را بگیرد. روشنایی قبرم شود و مرا به آینده امیدوار کند. بله آینده! زندگی حقیقی و واقعی آن طرف است که آینده ما را میسازد. هرگز نباید گمان کرد که ما در همین دنیا تمام میشویم. خدایا در این شبهای قدر ، اشک چشمی پرشور و گداز روزیم بگردان.
مطالب بیشتر:
فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی
قطعهای از دعای ابوحمزه ثمالی:
انْقُلْنِی إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَیْکَ وَ أَعِنِّی بِالْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِی فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی
( مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان، و برای گریه بر خویشتن مرا یارى ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهاى باطل نابود ساختم.)
ای آقای من کمک کن برای خودم گریه کنم. کمک کن برای خودم زار بزنم. سر چیزهای خیلی کوچک به گریه میافتم و بیتابی میکنم اما نمیدانم چرا دلم برای خودم نمیسوزد. هی امروز و فردا میکنم ، تمام عمرم را به چیزهای بیهوده هدر دادم.
مطالب بیشتر:
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:
سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
(اى آقاى من، محبت دنیا را از دلم بیرون کن، و میان من و مصطفى پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایانبخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن.)
مولای من، ریشه دنیاپرستی را در وجود من بخشکان. نمیخواهم دلم بند دنیایی باشد که پر از ظلم و حق کشی و تجاوز و قتل است. بله شکی نیست که باید از همین پل دنیا استفاده کنیم تا به زندگی و سعادت ابدی برسیم. پس باید با توکل به خدا ، توسل و ارتباط قلبی با پیامبر گرامی و اهل بیت علیهم السلام ، حب دنیا و حب مالاندوزی را ار قلبمان پاک کنیم.
گذرگاه دنیا را تا حدی آباد کنیم که کارمان را برای زندگی واقعی و حیات واقعی آخرت آسان کند، نه اینکه زنجیر به گردنمان بیفکند و به قعر جهنم ببرد.
مطالب بیشتر: