گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توبه کردن» ثبت شده است

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:

فَمَا لِی لا أَبْکِی، أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی ، أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی، أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی، أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ. أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَانا ذَلِیلا حَامِلا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی.

(پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه می ‏کنم براى بیرون رفتن جان از بدنم، گریه مى کنم براى تاریکى قبرم، گریه می ‏کنم براى‏ تنگى لحدم، گریه مى کنم براى پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من. گریه می ‏کنم براى درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالى که بار سنگینى را بر دوش مى‏کشم.)

مولای من، چرا گریه نکنم؟! باید زار بزنم. باید برای سرازیر شدن در گودال قبر گریه کنم. وقتی دستم از همه جا کوتاه است، این اشک‌ها می‌تواند دستم را بگیرد. روشنایی قبرم شود و مرا به آینده امیدوار کند. بله آینده!  زندگی حقیقی و واقعی آن طرف است که آینده ما را می‌سازد. هرگز نباید گمان کرد که ما در همین دنیا تمام می‌شویم. خدایا در این شب‌های قدر ، اشک‌ چشمی پرشور و گداز روزیم بگردان.

مطالب بیشتر:

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی

زینب به جرم عشق اسیر شد!

 

گوهر نویس

قطعه‌ای از دعای ابوحمزه ثمالی:

انْقُلْنِی إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَیْکَ وَ أَعِنِّی بِالْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِی فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی

( مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان، و برای گریه بر خویشتن مرا یارى ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهاى باطل نابود ساختم.)

ای آقای من کمک کن برای خودم گریه کنم. کمک کن برای خودم زار بزنم. سر چیزهای خیلی کوچک به گریه می‌افتم و بی‌تابی می‌کنم اما نمی‌دانم چرا دلم برای خودم نمی‌سوزد. هی امروز و فردا می‌کنم ، تمام عمرم را به چیزهای بیهوده هدر دادم.

 

مطالب بیشتر:

خدایا تو در پرده نیستی

عشقم به‏ تو واسطه‏‌ام به پیشگاه توست

خدایا انگار مستم و نمی‌فهمم!

گوهر نویس

 

حضرت علی علیه السلام  می‌فرمایند:

از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود، و میان خود و خدا پرده اى بنه هر چند تنک بود.


همه پل‌ها را پشت سر خود خراب نکن، کار خود را با خدا یکسره مگردان. بین خود و خدایت پرده‌ای هر چند نازک باقی بگذار ، حدود احکام الهی را حفظ کن، به کلی پرده دری مکن و جای آشتی باقی بگذار.

نکته:

فرض کنید فرزندی به مادرش تندی کند و آنچنان بد و بیراه بگوید که دل مادر را بسوزاند، قهر کند و از خانه بیرون بزند. چنین فرزندی اگر هم بخواهد برگردد خودش شرمنده تر است، همه پل ها را پشت سرش خراب کرده اما اگر برگردد باز مادر او را با آغوش باز می‌پذیرد. مهر مادری قطره‌ای از اقیانوس مهر و محبت خدا به بندگانش است پس راه توبه باز است همیشه! اما کاری نکن که خودت آنقدر شرمنده باشی که گمان کنی هیچ راه بازگشتی نیست!

البته دقت کنید که نا امیدی از رحمت خدا خودش بزرگترین گناه است.


مطالب بیشتر:

ای مردم! همانا بر شما از دو چیز بیشتر می‌ترسم

توصیف دنیا در بیان امیر بیان

فرار از خدا به سوی خدا

شادی و غم واقعی به چیست؟!

گوهر نویس

 


حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:

دست از گناه برداشتن آسانتر تا روى به توبه داشتن.


از ابتدا نرفتن همیشه آسانتر از بازگشت است، وقتی از قبل به شما هشدار داده شده که این جاده خطرناک است و احتمال سقوط در درّه در آن زیاد است اما شما توجه نکردی و رفتی ، حالا بازگشتن مستلزم هزینه ، خستگی راه و خسارت‌های جبران ناپذیر است. گناه هم همین‌طور است، اگر از ابتدا دورش نچرخیم خیلی راحتر و آسوده خاطر زندگی را ادامه خواهیم داد، ان شاءالله.

گوهر نویس




مولای متقیّان علی علیه السلام  حضرت حق را اینگونه توصیف می‌فرماید:

هر چیز برابر او فرو افتاده و خوار است، و همه بدو ایستاده و برقرار. ... نیروى هر ناتوان، و پناه هر اندوهبار. هر که سخن گوید، سخن او شنود، و هر که خاموش باشد نهان او داند. ... بیم تنهایى نداشتى تا خلق را بیافرینى، و آنان را نیافریدى تا از ایشان سودى بینى. ... و آن که فرمان تو نبرد از قدرتت نکاهد، و آن که تو را مطیع باشد، بر ملک تو نیفزاید. ... و رهایى از تو جز به تو نیست، و در دست قدرت تو زمام هر جنبده اى است، و به سوى تو بازگشت هر آفریده اى است.


در نظر بگیرید کودکی که پدرش بر او غضب کرده و قصد کتک زدن او را دارد، کودک هم هیچ پناه‌گاهی ندارد، مادرش مرده ، خواهر و برادری ندارد، برای فرار از دست پدر چاره‌ای جز بازگشت به سوی پدر ندارد. دستانش را به دور پای پدر حلقه می‌کند و ناله سر می‌دهد. اینجاست که دل پدر به رحم می‌آید و خشمش فروکش می‌کند، دستی به سر کودکش می‌کشد و ...

این یک مثال فقط برای تقریب به ذهن بود، کار روزانه امثال من، گناه کردن و سرکشی کردن است، خداوند غضب می‌کند اما مهربانانه نه مثل آن پدر! خداوند می‌گوید توبه کن اما مهربانانه می‌گوید نه مثل آن پدر! وقتی بنده گنه‌کار دست به دامان ملکوتی خدا می‌برد و ناله می‌کند، خداوند او را در آغوش می‌گیرد و می‌گوید: بنده من خوش آمدی! من گنه‌کار چاره‌ای ندارم که از غضب خدا فرار کنم به سوی رحمت خدا، مثل فرار از پدر به سوی پدر!

گوهر نویس