مولای متقیّان علی علیه السلام حضرت حق را اینگونه توصیف میفرماید:
هر چیز برابر او فرو افتاده و خوار است، و همه بدو ایستاده و برقرار. ... نیروى هر ناتوان، و پناه هر اندوهبار. هر که سخن گوید، سخن او شنود، و هر که خاموش باشد نهان او داند. ... بیم تنهایى نداشتى تا خلق را بیافرینى، و آنان را نیافریدى تا از ایشان سودى بینى. ... و آن که فرمان تو نبرد از قدرتت نکاهد، و آن که تو را مطیع باشد، بر ملک تو نیفزاید. ... و رهایى از تو جز به تو نیست، و در دست قدرت تو زمام هر جنبده اى است، و به سوى تو بازگشت هر آفریده اى است.
در نظر بگیرید کودکی که پدرش بر او غضب کرده و قصد کتک زدن او را دارد، کودک هم هیچ پناهگاهی ندارد، مادرش مرده ، خواهر و برادری ندارد، برای فرار از دست پدر چارهای جز بازگشت به سوی پدر ندارد. دستانش را به دور پای پدر حلقه میکند و ناله سر میدهد. اینجاست که دل پدر به رحم میآید و خشمش فروکش میکند، دستی به سر کودکش میکشد و ...
این یک مثال فقط برای تقریب به ذهن بود، کار روزانه امثال من، گناه کردن و سرکشی کردن است، خداوند غضب میکند اما مهربانانه نه مثل آن پدر! خداوند میگوید توبه کن اما مهربانانه میگوید نه مثل آن پدر! وقتی بنده گنهکار دست به دامان ملکوتی خدا میبرد و ناله میکند، خداوند او را در آغوش میگیرد و میگوید: بنده من خوش آمدی! من گنهکار چارهای ندارم که از غضب خدا فرار کنم به سوی رحمت خدا، مثل فرار از پدر به سوی پدر!
پی نوشت:
گوشهای از خطبه۱۰۹ با ترجمه استاد شهیدی