گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دنیاپرستان» ثبت شده است

حضرت علی علیه السلام در توصیف دنیا می‌فرمایند:

مردم دنیا چون کاروانند، تا بار فکنند کاروانسالارشان بانگ بر آنان زند تا بار بندند و برانند.


در تعبیر دیگری امیرالمؤمنین علیه السلام مردم دنیا را به قافله‌ای تشبیه می‌فرماید که پس از خستگی حرکت، در جایی منزل کرده‌اند تا مقداری استراحت کنند و غذایی بخورند، اما هنوز قرار نگرفته‌اند که مدیر کاروان دستور حرکت می‌دهد. اصلا نفهمیدند که چه شد؛ هنوز انسان یک تجربه کامل از یک زندگی ندارد، اما به او می‌گویند وقت شما تمام شد. تشریف ببرید! حتی فرصت استراحت نیز پیدا نمی‌کنند.

گوهر نویس



حضرت امیرالمومنین علیه السلام اهل دنیا را به کاروانی تشبیه فرموده است:

مردم دنیا همچون سوارانند که در خوابند و آنان را مى رانند.


دنیاپرستان همان اهالی قافله‌ای هستند که آن‌ها را در مسیری حرکت داده‌اند، اما وقتی این‌ها را حرکت داده‌اند، خواب بوده‌اند و نفهمیده‌اند که اصلا آن‌ها را به کجا می‌خواهند ببرند. مثل این‌که از بستر خواب بلندشان کرده و به سمتی حرکت‌شان داده‌اند و این‌ها نمی‌دانند به کجا می‌روند. این است که توجه به هدف ندارند و برای خودشان هدفی انتخاب نکرده‌اند. در عالم خواب سوار الاغی کرده‌اند و وقتی چشم باز می‌کنند، می‌بینند وسط بیابانی هستند. نمی‌دانند به کجا می‌روند و چه خواهد شد؟ فقط به فکر این هستند که گرسنه‌اند چه بخورند و با کدام اسباب‌بازی‌ بازی کنند.

گوهر نویس


حضرت علی علیه السلام در توصیف دنیاپرستان می‌فرماید:

و مبادا فریفته شوى که بینى دنیاداران به دنیا دل مى نهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر مى جهند. چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتیهایش برایت گشاده. همانا دنیاپرستان سگانند عوعوکنان و درندگانند در پى صید دوان. برخى را برخى بد آید، و نیرومندشان ناتوان را طعمه خویش نماید، و بزرگشان بر خرد دست چیرگى گشاید.(بخشی از نامه ۳۱)

مواظب باش علاقه‌ای که مردم به دنیا دارند، و این‌که خودشان را وقف دنیا کرده‌اند و برای آن سر و دست می‌شکنند، تو را فریب ندهد. مراقب باش تو این‌گونه نشوی! این‌که می‌بینی اهل دنیا این‌گونه به دنیا چسبیده‌اند و تمام زندگی‌شان را وقف آن می‌کنند، تو را فریب ندهد و  بگویی همه مردم دارند این طور می‌کنند، لابد درست می‌فهمند و خوب است من هم از آن‌ها تبعیت کنم!

گوهر نویس


حضرت امیر علیه السلام می‌فرمایند:

...و دنیاى شما نزد من خوارتر است از برگى در دهان ملخ که آن را مى خاید و طعمه خود مى نماید. على را چه کار با نعمتى که نپاید و لذتى که به سر آید؟ پناه مى بریم به خدا از خفتن عقل و زشتى لغزشها و از او یارى مى خواهیم.

 

شاید حشراتی را دیده باشید که گاهی برگ گیاهی را می‌کنند و می‌جوند. در بین حشرات ملخ این خاصیت را دارد که گیاه را می‌جود و ریز ریز می‌کند. این ریزه‌ها چقدر ارزش دارد؟! حضرت می‌فرماید: ریاست دنیا و حکومت کردن بر شما به اندازه برگ درختی که ملخی آن را ریز ریز کرده است، ارزش ندارد.

 

 

گوهر نویس


حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بی‌ارزشی دنیا می‌فرمایند:

به خدا که این دنیاى شما در دیده من خوارتر از استخوان خوکى است که در دست گرى باشد.

 

شاید در چهارپایان هیچ حیوانی زشت‌تر و بدقیافه‌تر از خوک نباشد. اصلا انسان از دیدنش نفرت پیدا می‌کند. اکنون خوک مرده‌ای را فرض کنید که متعفن هم شده باشد. خودش که نجس العین است. افزون بر این‌ حالا مرده است، متعفن شده و گوشت‌هایش پراکنده شده و استخوانی از این خوک باقی مانده است. اگر جوان زیبایی این استخوان را به دست بگیرد، باز انسان رغبت نمی‌کند که به آن نگاه کند. حال فرض کنید به جای این جوان زیبا، فردی جذامی این استخوان را به دست بگیرد. فرد جذامی مبتلا به خوره می‌شود، گوشت‌هایشان می‌ریزد و قیافه بسیار بدی پیدا می‌کند. انسان چقدر به استخوان متعفن خوک مرده‌ای که در دست یک جذامی است، رغبت دارد؟!!

گوهر نویس



حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:

به خدایى که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجت بر من تمام نمى نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست مى گذاشتم و پایانش را چون آغازش مى انگاشتم و چون گذشته، خود را به کنارى مى داشتم، و مى دیدید که دنیاى شما را به چیزى نمى شمارم و حکومت را پشیزى ارزش(ارزشی کمتر از آب بینی بز زکامی) نمى گذارم.

 

ارزش این دنیایی که این همه مردم سر و دست برایش می‌شکنند و گاهی برای این‌که به آن برسند، جان خودشان را به خطر می‌اندازند، نزد مولایمان امیر المومنین علیه السلام از آب بینی بز زکامی کمتر است. رغبت ایشان به خلافت کمتر از رغبتی بود که یک انسان به آب بینی بز پیدا می‌کند! هیچ عاقلی به آب بینی بز رغبت پیدا می‌کند؟!

 

گوهر نویس

 


حضرت امیر علیه السلام درباره مردم دنیاپرست می‌فرمایند:

مردم چیزی از کار دین را برای بهبود دنیای خود وانگذارند جز آنکه خدا چیزی را که زیانش از آن بیشتر است پیشاپیش آنان آرد.

چه بسیارند افرادی که دستورات دین را جدی نمی‌گیرند تا دنیای آنها فراهم‌تر شود، مثال مهم آن خمس است، این واجب الهی که تقریبا فراموش شده است. افرادی که خمس مال خود را نمی‌دهند فکر می‌کنند مال آنها زیاد می‌شود در حالی که خدا اتفاقی پیش می‌آورد که زیان آن به مراتب بیشتر از زیان ظاهری خمس دادن است. مثل هزینه‌های درمان بیماری‌های عجیب و غریب ، هزینه‌های تصادفات و ...

گوهر نویس


ریشه کلمه دنیا از دنی و دنائت است ، یعنی دنیاطلبی به پستی ختم می‌شود اما اگر دنیا پلی برای رسیدن به آخرت باشد به سعادت نهایی ختم می‌شود. مولای متقیّان علی علیه السلام در توصیف دنیا می‌فرماید:

ساکنان خود را می‌جهانَد تا به سر منزل نیستی کشاند،

همسایگان خویش را می‌رانَد و به گوش آنان آهنگ مرگ می‌خواند.

شیرین آن تلخ است و ناگوار، روشن آن تیره است و تار...

پس بندگان خدا از خانه‌ای که سرنوشت مردم آن نیستی است قصد رفتن کنید، مبادا مغلوب آرزو شوید و آهنگ ماندن کنید.

پی نوشت:

برگرفته از خطبه ۵۲ ص ۴۴

گوهر نویس

 




روحیه اشرافی‌گری مسئولین ، سلب اعتماد مردم را به دنبال دارد. وای به روزی که آن مسئول در کسوت روحانیّت هم باشد که این علاوه بر ضربه به اعتماد مردم ، به دین مردم هم لطمه می‌زند. چنین علمائی مصداق این شعر جناب سعدی هستند:

ترک دنیا به مردم آموزند ............... خویش سیم و غلّه اندوزند

عالمی را که گفت باشد و بس .......... هر چه گوید نگیرد اندر کَس

عالم آن کس بود که بد نکند ............ نه بگوید به خلق و خود نکند!

یا در جایی دیگر می‌فرماید:

عالمی که کامرانی و تن‌پروری کند  ........... او خویشتن گم است، که را رهبری کند؟!

گوهر نویس