قطعه ای از مناجات شعبانیّه:
إِلٰهِى وَقَدْ أَفْنَیْتُ عُمْرِى فِى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ ، وَأَبْلَیْتُ شَبابِى فِى سَکْرَةِ التَّباعُدِ مِنْکَ.
(خدایا عمرم را در آزمندی غفلت از تو نابود ساختم و جوانیام را در مستی دوری از تو پیر نمودم. )
خدایا موهای سرم یکی یکی سفید میشود و من در شرّ غفلت غوطهورم. آری به راستی که غفلت و فراموشی روز جزا شرّ محض است و انسان را به فنا میدهد.
خدایا انگار مستم و نمیفهمم، مستی بالاتر از این که نفهمی چگونه عمرت میگذرد و پیر میشوی. در حالی که هدف خلقت خود را نشناختی و از خدا دور بودی.
مطالب بیشتر:
مشمئزکنندهتر از استخوان خوک مرده در دست جذامی