حضرت امیر علیه السلام درباره همسایگان بعد از مرگ میفرمایند:
... همسایگانى بى زبان. نه خواننده را پاسخ دهند، نه ستمى را باز دارند، و نه به نوحه گرى توجهى دارند ... به هم نزدیکند، و هم را نمى بینند. کنار همند و از هم کناره مى گیرند...
حضرت گوشهای از آنچه در تاریکی قبر بر ما میگذرد را به تصویر کشیدهاند، همسایگانی استخوانی و بی زبان که هر چه فریاد بکشی و از آنها کمک بخواهی مثل مجسمه نگاهت میکنند، سرد و خشن! به گریه و ناله شما اصلا محل سگ هم نمیگذارند! بدی کار اینجاست که این همسایگان کنار و نزدیک من هستند اما از من گریزانند. مثل اینکه از یک بیمار جزامی ایدز دار فرار میکند. چه اوضاع وحشتناک و دردآوری!
تنها امید من گنهکار در آن لحظات طوفانی ، گوشه چشم مولایم حضرت سید الشهدا علیه السلام و مادر بزرگوارش حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها است که گاهی برای مصائب جانگدازشان اشک ریختهام. به امید آن لحظهها پر میکشم! ای کاش زودتر برسد! و چه زیباست که خونت در راه خدا ریخته شود و لحظه جان دادن سرت به دامن مولایمان امام حسین علیه السلام باشد.
مطالب بیشتر:
دنیا؛ نصیحتگری صادق
تا به خود آیی تمام شده!
دنیا را بفروش، نه خود را!
سستى دل را با پایدارى درمان کن
بهترین حسابرس هر فردی خودش استپی نوشت:
بخشی از خطبه ۱۱۱ با ترجمه استاد شهیدی