گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امید به خدا» ثبت شده است

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:

 بِنُورِکَ اهْتَدَیْنَا وَ بِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنَا وَ بِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْنَا وَ أَمْسَیْنَا ذُنُوبُنَا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ اللهُمَّ مِنْهَا وَ نَتُوبُ إِلَیْکَ

(به نور تو هدایت شدیم، و به فضل تو بى نیاز گشتیم، و به نعمتت بامداد نمودیم‏ و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روى توست، خدایا از گناهانمان از تو آمرزش مى خواهیم، و به سوى تو باز مى گردیم.)

خدایا پرونده مان جلوی تو باز است. نمی‌توانیم حاشا کنیم؟ گردن ما ازمو باریک‌تر است. پاک کردن این پرونده پر از گناه کار توست.  

اگر چه مرتب پرونده سیاه من زیادتر می‌شود اما تو هرگز مرا از دیده رحمتت کنار نزدی، نعمت خودت را بر من مستمر ساختی؛ تو عزیزی و حلیمی.

تن خسته، پا شکسته، درها تمام بسته ... جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی

مطالب بیشتر:

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی

کتاب و کرونا

زینب به جرم عشق اسیر شد!

گوهر نویس

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:

کَلا یَا کَرِیمُ فَلَیْسَ هَذَا ظَنَّنَا بِکَ وَ لا هَذَا فِیکَ طَمَعَنَا یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلا طَوِیلا کَثِیرا إِنَّ لَنَا فِیکَ رَجَاءً عَظِیما عَصَیْنَاکَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا

(هرگز اى بزرگوار، چنین گمانى به تو نیست، و طمع ما درباره تو این چنین نمى باشد، پروردگارا، ما درباره تو آرزوى طولانى بسیارى داریم، ما نسبت به تو امید بزرگى داریم، از تو نافرمانى کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانى.)

خدایا ما به تو خوش بینیم، به رحمت گسترده تو امیدوارم. بله می‌دانم که گنه‌کارم اما امیدم و حسن ظنّم به تو بیشتر است. ‌. آیا خلاف حسن نظر ما به تو اتفاق می‌افتد؟ هرگز هرگز! تو کریمی، حتی بدون درخواست کردن هم عطا می‌کنی. اما من نمی‌فهمم و معرفتم کم است.

مطالب بیشتر:

معرفی کتاب خون دلی که لعل شد

درباره گلوله‌های داغ

 

گوهر نویس

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی:

وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی لا أَرْجُو غَیْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِی وَ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِی.

(و سپاس خداى را که به غیر او امید نبندم، که اگر جز به او امید می‌بستم ناامیدم می‌نمود. و سپاس‏ خداى را که مرا به خودش وا گذاشت، ازاین‏ رو اکرامم نمود، و به مردم وا نگذاشت تا مرا خوار کنند.)

یکی از دوستان می‌گفت از عزیزترین و نزدیکترین‌ها گاهی ضربه‌ای خورده‌ام تلخ، که نتوانستم تا مدت‌ها هضمش کنم. گفتمش یاد این فراز دعای ابوحمزه کن، الحمدالله که خدا مرا به خودش محتاج کرد. من را به دیگری محتاج نکرد که خوارم کند، توی سرم بزند و شخصیّتم را خُرد کند.

مطالب بیشتر:

هیچ کاری با تقوا اندک نیست

پرده‌ای میان خود و خدا باقی بگذار هر چند نازک

ترس از پروردگار را شعار خود سازید

 

گوهر نویس