حضرت امیر علیه السلام بعد از جنگ نهروان و ماجرای حکمیت ، این چنین مردم کوفه را سرزنش کردند:
... براى آزار من، بودن شما بس ! مى خواهم خود را با شما درمان کنم و درد من شمایید، چونان که کسى خواهد خار را به خار از تن برون کند، و خار در تن او بیشتر شکند. ... کجایند مردمى که به اسلامشان خواندند، و آن را پذیرفتند، و قرآن خواندند، و معنى آن را به گوش دل شنفتند؟ به کار زارشان برانگیختند، و آنان همچون ماده شتر که به بچه خود روى آرد، شیفته آن گردیدند! ... برادران من اینانند که رفته اند...!
نکته:
چقدر سخت است برای یک رهبر جامعه ، یک مدیر شرکت بزرگ ، نه حتی یک مدیر مدرسه ، که دانش آموزان و معلمانش خودسر و خود خواه طبق فهم خودشان عمل کنند و با درک نکردن شرایط، مدیر را آزار دهند. مدیر چگونه با آنها برخورد کند!؟ خار در چشم و استخوان در گلو!؟ مواظب باشیم که برای امام خویش و نایب او اینگونه نباشیم.
مطالعه بیشتر:
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند
ضربه اشرافیگری مسئولین به اعتماد مردم
من آنم که من دانم!
مقام تو نانخورش تو نیست!
پی نوشت: