گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس

سیری در امواج خروشان اقیانوس بی‌کران نهج البلاغه

گوهرنویس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۱ مطلب با موضوع «نکوهش دنیاگرایی و دنیاپرستی» ثبت شده است


حضرت امیر علیه السلام می‌فرمایند:

...و دنیاى شما نزد من خوارتر است از برگى در دهان ملخ که آن را مى خاید و طعمه خود مى نماید. على را چه کار با نعمتى که نپاید و لذتى که به سر آید؟ پناه مى بریم به خدا از خفتن عقل و زشتى لغزشها و از او یارى مى خواهیم.

 

شاید حشراتی را دیده باشید که گاهی برگ گیاهی را می‌کنند و می‌جوند. در بین حشرات ملخ این خاصیت را دارد که گیاه را می‌جود و ریز ریز می‌کند. این ریزه‌ها چقدر ارزش دارد؟! حضرت می‌فرماید: ریاست دنیا و حکومت کردن بر شما به اندازه برگ درختی که ملخی آن را ریز ریز کرده است، ارزش ندارد.

 

 

گوهر نویس


حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بی‌ارزشی دنیا می‌فرمایند:

به خدا که این دنیاى شما در دیده من خوارتر از استخوان خوکى است که در دست گرى باشد.

 

شاید در چهارپایان هیچ حیوانی زشت‌تر و بدقیافه‌تر از خوک نباشد. اصلا انسان از دیدنش نفرت پیدا می‌کند. اکنون خوک مرده‌ای را فرض کنید که متعفن هم شده باشد. خودش که نجس العین است. افزون بر این‌ حالا مرده است، متعفن شده و گوشت‌هایش پراکنده شده و استخوانی از این خوک باقی مانده است. اگر جوان زیبایی این استخوان را به دست بگیرد، باز انسان رغبت نمی‌کند که به آن نگاه کند. حال فرض کنید به جای این جوان زیبا، فردی جذامی این استخوان را به دست بگیرد. فرد جذامی مبتلا به خوره می‌شود، گوشت‌هایشان می‌ریزد و قیافه بسیار بدی پیدا می‌کند. انسان چقدر به استخوان متعفن خوک مرده‌ای که در دست یک جذامی است، رغبت دارد؟!!

گوهر نویس



حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:

به خدایى که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجت بر من تمام نمى نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست مى گذاشتم و پایانش را چون آغازش مى انگاشتم و چون گذشته، خود را به کنارى مى داشتم، و مى دیدید که دنیاى شما را به چیزى نمى شمارم و حکومت را پشیزى ارزش(ارزشی کمتر از آب بینی بز زکامی) نمى گذارم.

 

ارزش این دنیایی که این همه مردم سر و دست برایش می‌شکنند و گاهی برای این‌که به آن برسند، جان خودشان را به خطر می‌اندازند، نزد مولایمان امیر المومنین علیه السلام از آب بینی بز زکامی کمتر است. رغبت ایشان به خلافت کمتر از رغبتی بود که یک انسان به آب بینی بز پیدا می‌کند! هیچ عاقلی به آب بینی بز رغبت پیدا می‌کند؟!

 

گوهر نویس



حضرت امیر علیه السلام می‌فرمایند:

دنیا را خرد مقدارتر از پر کاه و خشکیده گیاه بینید، و از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آن که پسینیان از شما عبرت گیرند. دنیاى نکوهیده را برانید، چه او کسانى را از خود رانده است که بیش از شما شیفته آن بوده اند.

نکته۱:

هنگامی‌که کشاورزان محصول‌شان را بر باد می‌دهند تا گندم را از کاه جدا کنند، گرد کاهی به هوا پراکنده می‌شود، که هیچ فایده‌ای ندارد. هم‌چنین خیاط وقتی پارچه را می‌برد، تکه‌های ریزی از زیر قیچی‌اش می‌افتد که به هیچ دردی نمی‌خورد. حضرت می‌فرماید: برای دنیا از این ذرات کاهی که در هوا پراکنده می‌شود و آن خرده‌ریزه‌های پارچه، کمتر ارزش قائل بشوید.

نکته۲:

اگر امور دنیا را به خاطر این‌که خدا دوست دارد، انجام بدهیم، این ارزش دارد، به خاطر این‌که وسیله‌ای است برای اطاعت خدا و انجام وظایفی که خدا به عهده ما گذاشته است. اما خود این امور دنیا به تنهایی هیچ ارزشی ندارد و ارزش آن از گرد و خاک و خار و خاشاک نیز کم‌تر است.

 

گوهر نویس

 


حضرت علی علیه السلام در توصیف دنیا می‌فرمایند:

دنیا همچون مار است ، سودن آن نرم و هموار، و درون آن زهر مرگبار.

فریفته‌ی نادان دوستی آن پذیرد و خردمند دانا از آن دوری گیرد.


دنیا به ماری تشبیه شده که پوست آن نرم و لطیف است ، وقتی او را لمس می‌کنی از لطافت پوست آن لذت می‌بری اما غافل از زهر کشنده دورنش هستی. اگر باور داشته باشیم دنیا مار است هرگز فریفته‌ی ظاهر خوش آب و رنگ آن نخواهیم شد.

گوهر نویس

 


حضرت امیر علیه السلام درباره مردم دنیاپرست می‌فرمایند:

مردم چیزی از کار دین را برای بهبود دنیای خود وانگذارند جز آنکه خدا چیزی را که زیانش از آن بیشتر است پیشاپیش آنان آرد.

چه بسیارند افرادی که دستورات دین را جدی نمی‌گیرند تا دنیای آنها فراهم‌تر شود، مثال مهم آن خمس است، این واجب الهی که تقریبا فراموش شده است. افرادی که خمس مال خود را نمی‌دهند فکر می‌کنند مال آنها زیاد می‌شود در حالی که خدا اتفاقی پیش می‌آورد که زیان آن به مراتب بیشتر از زیان ظاهری خمس دادن است. مثل هزینه‌های درمان بیماری‌های عجیب و غریب ، هزینه‌های تصادفات و ...

گوهر نویس

 

حضرت امیر المومنین  علی علیه السلام گوهر انسانیّت انسان را به ما گوشزد می‌فرماید:

خدا شما را برگزید از دیگر جانداران، به دادن نعمتهاى فراوان، و بخششهاى شایان،

 و ترسانیدتان از عذاب آن جهان با حجتهاى روشن و رسا در بیان.

سپس در بیان ویژگی‌های دنیا می‌فرماید:

چه دنیا، آبشخورى است تیره و تار، فریبکارى است زود گذار، سایه اى است ناپایدار، تکیه گاهى است نا استوار.

حضرت ویژگی‌های دنیا را در یک جمله بسیار زیبا بیان فرمودند. دنیایی که هم زود‌گذر است و هم فریبکار، مثل سایه، حاشیه‌ای است بی‌محتوا و ناپایدار ، غیر قابل اعتماد است و سست بنیان.

گوهر نویس

 


مولایمان امیر المومنین علیه السلام در نکوهش دنیا می‌فرمایند:

چه ستایم خانه‌ای را که آغاز آن رنج بردن است، و پایان آن مردن.

در حلال آن حساب است و در حرام آن عقاب.

آنکه در آن بی‌نیاز است، گرفتار است و آنکه مستمند است اندوهبار.


چه بسیار دیده یا شنیده‌ایم افرادی را که ثروت آنها برای ده نسلشان کافی است اما دریغ از یک روز خوش. و چه بسیار فقرایی که  به خاطر فقر، همیشه در اندوه و حسرت مال دیگران هستند.

 چاره چیست؟ راه چاره فقط بالابردن معرفت و محبت به خدا و اولیای الهی است.شناخت خدا و سنت‌های الهی به انسان کمک می‌کند که در دارایی و نداری خدا را همیشه حاضر و ناظر ببیند و با آرامش و صفا زندگی کند.

 

گوهر نویس

 


حضرت امیر علیه السلام درباره توشه گیری از دنیا می‌فرمایند:

در دنیا از دنیا چندان توشه بردارید که فردا خود را بدان نگاه دارید.

پس، بنده باید پروای پروردگار دارد،

خیرخواه خود باشد و پیش از رسیدن مرگ توبه آرد،

بر شهوت چیره شود و ...

مولایمان علی علیه السلام در آخر کلام خود یک دعای ویژه برای ما می‌کنند:

از خدای سبحان خواهانیم که ما و شما را از کسانی بدارد که نعمت، آنان را به راه سرکشی در نیارد،

و هیچ چیز ، از اطاعت پروردگارشان مشغول ندارد و پس از مرگ اندوه و پیشمانی به آنان روی نیاورد.

اینکه خیلی از ما از نعمت‌های خدا برای معصیت خدا بهره می‌بریم و عین خیالمان نیست، نشانه غفلت است. اولین  و مهمترین راه از بین بردن این غفلت ، کسب شناخت و معرفت نسبت به خدای مهربان است با مطالعه و پرسش از عالمان دین برای دفع شبهات در ذهنمان و ...

گوهر نویس


ریشه کلمه دنیا از دنی و دنائت است ، یعنی دنیاطلبی به پستی ختم می‌شود اما اگر دنیا پلی برای رسیدن به آخرت باشد به سعادت نهایی ختم می‌شود. مولای متقیّان علی علیه السلام در توصیف دنیا می‌فرماید:

ساکنان خود را می‌جهانَد تا به سر منزل نیستی کشاند،

همسایگان خویش را می‌رانَد و به گوش آنان آهنگ مرگ می‌خواند.

شیرین آن تلخ است و ناگوار، روشن آن تیره است و تار...

پس بندگان خدا از خانه‌ای که سرنوشت مردم آن نیستی است قصد رفتن کنید، مبادا مغلوب آرزو شوید و آهنگ ماندن کنید.

پی نوشت:

برگرفته از خطبه ۵۲ ص ۴۴

گوهر نویس