روایت برادر مقام معظم رهبری از زندگی ایشان:
🔻آقا خیلی ساده زندگی میکنند، زندگی شخصیشان، حتی در خورد و خوراک. یا مثلا میهمانیهای خودمانی؛ تشریفاتی ندارند.
🔻ایشان معمولا میوه دیدارهایشان دو رقم بیشتر نیست. حتی اینجا که پذیرایی میکنند، دو رقم است، سه رقم نیست. غذا هم یک رقم؛ یک خورشت؛ فقط یک خورشت.
🔻یعنی تجملات مطلقا وجود ندارد. بدونتجملات و بیتکلفبودن؛ غیر از این نمیتواند باشد.
🔻یعنی سعی در اینکه حتما مثلا فرض کنید فرش داشته باشد، نه. همین الان واقعا در خانهشان گلیم است. در کتابخانهشان موکت است. اندرون خانه هم همین است. ایشان مبل ندارند، در خانهشان از این صندلیهای پلاستیکی است که احتمالا دیدهاید. من خریدم و فرستادم برایشان. خودشان حاضر نبودند حتی آن را هم بخرند. شما اگر بروید در خانهاش، احساس این را نمیکنید که خانه یک مقام درجه یک جهان اسلام، رفتهاید.
🔻 من تهران اوایل در سال ۷۱، ۷۲ فرش خریده بودم، الان این فرشها هست. دو تا قالی سه در چهار از مشهد خریده بودم، قسطی ۷۰۰هزار تومان. مدتها خجالت میکشیدم خانواده اخوی را دعوت کنم؛ آقا که جای خود دارد. بچهها را دعوت کنم که بگویند عمو فرش خریده، فرش و مبل. واقعا خجالت میکشیدم. احساس شرمندگی میکردم.
پی نوشت:
متن کامل گفتگو در سایت مشرق
آره مردمو ب چ روزی انداختن کاش ذره ای وجدان داشت